بدبخت دولتی اسلامی که۰۰۰۰۰
بدبخت دولتی اسلامی که۰۰۰۰۰
بدبخت دولت اسلامی که از شب احیاء برگزار کردن میترسه...
بدبخت دولت اسلامی که از شب احیاء برگزار کردن میترسه...
بدبخت دولت اسلامی که از الله اکبر گفتن مردم میترسه...
بدبخت دولت اسلامی که از نماز جمعه رفتن مردم میترسه...
بدبخت دولت کودتا که از برگزاری مراسم فوتبال میترسه، از پارک رفتن مردم میترسه...
بدبخت دولت کودتایی که از رفتن به نیو یورک میترسه، از جلسه سران اروپا میترسه، از حرف زدن با آمریکا میترسه...
بدبخت دولت ورشکسته ای که رادیو و تلویزیونش ور شکسته، مخابراتش ور شکسته، کارخانههای خودرو سازیش ور شکسته...
بدبخت دولت گردن شکسته ایی که از باز شدن دانشگاه میترسه، از اسم دانشگاه میترسه، از تدریس علوم انسانی تحریف شده خودش میترسه...
بدبخت دولت خاک بر سری که از تشکیل مجلس خبرگان میترسه، از پخش مراسم تحلیف میترسه، از پخش مراسم رأی گیری در مجلس میترسه...
بد بخت دولتی که از تحویل جنازهها میترسه، از افطاری خانوادهها دم در زندان اوین میترسه،
بد بخت دولتی که از آزاد کردن همه آنها که آمدند و به همه چیز اعتراف کردن میترسه...
بد بخت، ور شکسته بی آبرو، گردن شکسته، بی وجدان
تنها چیزی که در درون این رژیم باقی مانده و هر روز بزرگتر میشود ترس است...و ترس برادر مرگ است
پیروزی همین جاست، جشن آن نزدیک است...
جالبه ...
فرزند امام که مخالف است, فرزند بهشتی که در زندان است, فرزندان مطهری که به ستوه امده اند, با دختر طالقانی چه کردند؟ خواهر رجایی چه میگوید؟ خواهر و همسر باکری ها کجایند؟ نخست وزیر امام را هم که به سیا مرتبط کردند, احوال کروبی هم که نا گفته پیداست, هاشمی را هم که منافق میخوانند. از انقلاب چیزی نماند جز چند نام خیابان و شخص رهبر این خود اثبات فاتحه انقلاب است
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home