میاییم و میرویم، در جهان پر تحرک امروز به چپ و راست متمایل میشویم، آنگاه به خود میاییم و میبینیم که چه بودیم، چه شدیم و چه خواهیم شد.سی سال زیر چنگال نظام جمهوری اسلامی کشتار و شکنجهٔ عزیزانمان را و به غارت بردن ثروت و ناموسمان را شاهد بوده ایم. سی سال به انتظار آزادی گونههایمان را با سرخی امید رهایی رنگ کرده ایم و اکنون خود بی آنکه بدانیم بازیچه دست این نامردان شده ایم. آنقدر در دریای سبز هیجان غرق شده ایم که لحظهای درنگ نمیکنیم که نمایش این بازیگران را زیر سوال برده و واقعیات پشت صحنه را جویا باشیم.
پردهٔ اول: انتخابات
پر بینندهترین انتخابات ریاست جمهوری: تبلیغات وسیع انتخاباتی و ایجاد دو دسته گی بین مردم و کاندیداها. برای اولین بار صدها خبرنگار و میلیونها بیننده در سراسر جهان بطور زنده شاهد مناظرهٔ کاندیداهای ریاست جمهوری بودند. میلیونها نفر دیدند که آقای احمدی نژاد چه گستاخانه و به چه راحتی به آقای رفسنجانی تهمت دزدی زد (اتهامی که البته از هیچکس پنهان نبود). اما به همین راحتی؟ و در مقابل تمامی دنیا؟ آنهم به رفسنجانی، این ابر قدرت نظام؟
پردهٔ دوم: رئیس جمهور منتخب احمدی نژاد
تقلبی انکار نکردنی در شمارش آرأ و ایجاد خشم در مردم و در نتیجه اغتشاش و هرج و مرج در تمامی کشور فرصت ایده آلی بود
برای از بین بردن هر کس که میتوانست به گونه یی، هر چند ناچیز، خطری باشد برای نظام اسلامی.
پردهٔ سوم: آزادی بیان
دانشجوی جوانی با شجاعت و از جان گذشتگی و با صراحت تمام از آقای خامنهای انتقاد میکند و لیاقت رهبری او را زیر سوال میبرد.
در جواب آقای خامنهای مردم را تشویق به انتقاد کرده و به مردم، هر چند در ظاهر، اجازه آزادی بیان میدهد.
و بالاخره...پردهٔ آخر
سی سال آیتاللهها خوردند، بردند و دزدیدند. سی سال فریاد مرگ بر آمریکا سر دادند و سی سال آزادی را از مردم سلب کردند . چطور میتوانند حالا بعد از این همه سال دست دوستی به سوی کشور دشمن دراز کنند؟ چطور میتوانند یکباره به زنان آزادی حجاب بدهند بدون آنکه خود را تمسخر کنند؟ ایشان نمیتوانند بعد از سی سال خلاف آنچه خود ترویج کردهاند عمل کنند. مگر آنکه خود را بطوری زیرکانه کنار کشیده و صحنه را به سبزها ی روشنفکر واگذار کنند. با این کار هم مردم به آزادی و خواستهٔ خود میرسند و هم پا برجا یی نظام برای سی سال دیگر تضمین میشود. و السلام